بن نجار

aaaaaشعر «بن نجار» یا نجار زاده  اثر آلفرد ادوارد هوسمان»  انگلیسی در باره جوانی است که در شرف حلق آویز شدن می باشد. در این شعرمحکوم تماشاچی های مرگ خود را چنین مورد خطاب قرار میدهد: <الحندولله، دییه رسیدیم به آخر خط. بله، حالا که داروم با شما صبت موکونوم، جلاد ما عوسار یابوی گاریشا کشید. آهای دوسا و رفقائی که قدم رنجه کردین و بخوتان زحمت دادین و مانا بدرقه کردین خیلی هم ممنون، دییه ما نا بیشتر «شغالت» ندین. دییه وختشه که شما برگردین. ازما که گذشت. اما شوما «بفرک» خوتان باشید. هوچم غصهء ما نا توخورین. چه میشه کرد. سرنبشت ما همین بود. بین خودمان باشه، خدا وکیلی، همش تخصیر خودوم بوده. کله خری کردوم. اگه مو توی کارگاه نجاری وز دس بابام وایساده بودوم کاروم به اینجا نمی کشید. برییه اینکه حالا یا داشتوم اره و رنده می کشیدوم و یا تیشه می زدوم. دست بالاش این بود که مویوم مث بابام برییه دار کشیدن آدمای ناجور چوبهء دار درست میکردوم. فایده اش این بود که سر اونها بالای دار می رفت نه سر مو. در ضن، اینهم گوفته باشوم که سیل جمعیت مث مور و ملخ سرازیره. دسه دسه میان و وامیسن و نگاه موکنن و آخر سر یگ تف گنده ای بذرقه راه مو موکنن. دییه از این بیتر چی می شد؟ بله، سه تا طناف «آونگون» کردن. طناف های چپ و راست برییه دو تا دزده. وسطیه که مو باشوم برییه کسیه که یک کاری بدتر از دزی کرده: عاشوق رفته. سزای عاشوق رفتن هم اینه که سرش بالا دار بره. دوسا و رفقای که وایسادین و بمو زل زدین. راهتان بکشین و برین. از بلایی که سر مو در اومده درس عبرت بگیرین. بله، برین، برین! بلکوم این یگ سرمخشی باشه برییه شما که دنبال عقش و عاشوقی نرین. بله. از ما گذشت که گذشت. دست هرکه بش عقیده دارین همراتان باشه. ما که رقتیم اما، الهی که شما زنده باشید. { در مورد این شعر خیلی تفسیر ها بعمل آمده و خیلی حرفها به شاعر نسبت داده شده که ذکرش شاید درست نباشد. گرچه نگارنده مایل نیست دست به داوری بزند اما، غرض به حرف میگوید: در امریکا کیفر اسب دزدی مرگ با چوبهء دار است. «ژان والژان» در افسانهء «بی نوایان» ویکتور هوگو هم تکه نانی میدزد. آفتابه دزد های بی شماری در طول زندگی ننگین متمولان بقطع دست محکوم شده اند ولی  به دزدان وافعی کاری نداشته اند. حتی جرم آنها را دزدی هم نمی نامند بلکه از کلمهء «اختلاس» استفاده میکنند تا برای عوام الناس نامفهوم باشد. البته اینان اینک در جزایر باهاما و امثال آن دوره محکومیت خود را سپری میکنند که همانا اعمال شاقهء و کار بسیار کشیدن از «پروستات» می باشد!}

Leave a comment